کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : حسن لطفی     نوع شعر : مرثیه     وزن شعر : مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن     قالب شعر : غزل    

پلک تو را که ریخته چشم شکسته قابِ تو            وای که بویِ خون دهد روضۀ آب آبِ تو

یک دو خط از مقتلتان کُشت تمامِ خلق را            با دلِ تو چه می‌کـند اینهـمه از کتابِ تو


از کَـفَـنم بـلـند شـد بـوی کـبابِ جـگـرم            سوخـته‌ام زیرِ لـحد از جـگـر کـبابِ تو

شُکر که دستِ ما نبود این عطش حسین جان             لطف دعای مـادر و گریۀ مستجابِ تو

فیض تو می‌رسد اگر گوشه نشین هیئَتیم            از سـرِ مـا نـمـی‌رود ســایـۀ آفـتـابِ تـو

کاش مـدافـعِ حرم کـاش شهـیدِ این عـلم            ما چه کـنیم نام ما ثـبت کـند حـسابِ تو

شب به شب آمدیم تا مرحمِ سینه‌ای شویم            خانه خـراب تر شدیم پـایِ دلِ خرابِ تو

آه که تازه مادری در دل آفـتاب سوخت            وای که سوخت زینب از نالۀ یا رُبابِ تو

: امتیاز

شرح حال حضرت رباب در شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : حسین ایزدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

فریاد و ناله داشت ز شب تا سحر رباب           چـشـمش شده پـیـالۀ خون جگـر رباب

تازه عـروس خـانه مـولا چه پـیـر شد           قـدش خـمـیـده است ز داغ پـسر رباب


با گـریـه ربـاب هـمـه گـریـه می‌کـنـند           آتـش زده به جان هـمه با شـرر رباب

زینب به گریه گفت عزیزم دگر بس است           تو گریه می‌کنی چه کند این پدر رباب؟

در خیمۀ رباب دگر قحط آب نیست...           اینجا فـرات ساخـتـه با چـشم تر رباب

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

یک لحـظه از نگـاه عـلی دل نمی‌کـند           نیـزه جلو جـلو رود و پشت سر رباب

زبانحال حضرت رباب در شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : اسماعیل روستائی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مثنوی

با آن صدای خسته و اشک مثالی‌اش            گـردیـده باز هـمـدم طـفـل خـیالی‌اش

این روضه زنانه جگـر پـاره می‌کند            دارد ربـاب صحبت گهـواره می‌کـند


یادش بخـیر قِل زدن و خـنده کردنت            یـادش بخـیـر بـوسه پــیوسته بر تنت

وقتش رسیده بود که دندان در آوری            با خنده‌ات از این دلم ای جان در آوری

یادش بـخـیر مـوقـع قـنـداقه بـسـتـنت            یـادش بخـیـر دفـعـه اول نـشـسـتـنـت

می‌خواستم که شانه زنم تازه موی تو            مـادر صدا زنـیم و بیـایم به سوی تو

همواره بود در بـغـلم جای خواب تو            طاقـت نداشـتم به خـدا اضـطراب تو

بابا که می‌رسید لبت بود و بوسه‌هاش            یادش بخیر بال و پری می‌زدی براش

گفتم که راه میروی و ذوق من بپاست            افسوس، روزگار برایم چنین نخواست

تنها رباب را فقط این غصه کرده پیر            با تیر کی گرفـته کجا کودکی ز شیر

حالا فـقـط خـیـال تو مـانده برای من            یـاد لـبـت شـده سـبب گـریـه‌هـای من

مظلـومِ بی‌دفـاع من ای طفـل نازنین            جای تو هست در بغل من نه در زمین

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی ( ص۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

مظلومِ بی‌دفاع من ای طـفـل بی‌زبان            جای تو هست در بغل من نه بر سنان

تو رفتی و سپردمت ای غنچه بر خدا            شش ماهه‌ام فدای سرت روی نیزه‌ها

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : علیرضا خاکساری نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفتعلن مفتعلن مفتعلن فاعلن قالب شعر : غزل

گرچه به ظاهر علی اصغر به نظر می‌رسد            باطناً اما عـلـی اکـبـر به نـظـر می‌رسد

خُلقاً و خَلـقاً به رسـول مدنی رفته است            آیـنـۀ حُـسـن بـرادر بـه نـظـر مـی‌رسـد


می‌چکد از لعل لبش کوثر و یاسین و نور            کودک شیرخوار پیمبر به نظر می‌رسد

وقت جلـوسـش به سر دست امـام زمان            حجت حق بر روی منبر به نظر می‌رسد

چشم زمیـن محـو شـکـوه اسـداللهـی‌اش            در دل قنداقه چو حیدر به نظر می‌رسد

کرببلا آمد و شد یک تنه جیـش الحسین            یک نفر اما دو سه لشگر به نظر می‌رسد

در قد و بالا نه ولی در دل و جرأت چرا            با عمو عـبـاس بـرابر به نظـر می‌رسد

بعـد عـلـمـدار عـلـمـدار حـرم مـی‌شـود            بسکه ابوالفـضل دلاور به نظر می‌رسد

با قدمـش با جـنـمش با نفـسـش با دمش            محسن صدیـقـۀ اطـهـر به نظر می‌رسد

مشک، عمو، آب، عطش، خیمه و اشکِ رباب            روضه از اینها که فراتر به نظر می‌رسد

حـرمله گر تیـر سـتم را نزند هم؛ عـلی            با لب خشکش گل پرپر به نظر می‌رسد

: امتیاز
نقد و بررسی

با توجه به اینکه تصریح بر شش ماهه بودن در کتب تاریخی متقدم و معتبر نیامده است و این موضوع برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ذخیرة الدارین آمده است لذا بیت زیر تغییر داده شد، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

می‌چکد از لعل لبش کوثر و یاسین و نور            کودک شش ماهه پیمبر به نظر می‌رسد

بیت زیر به دلیل مستند نبودن موضوع تیر سه شعبه تغییر داده شد. جهت کسب آگاهی بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه فرمائید

حرمله گر تیر سه پر را نزند هم؛ علی            با لب خشکش گل پرپر به نظر می‌رسد

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : سیدحسن رستگار نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

دیدۀ خـلق جهـان باز اگر تَـر شده است            علتش خشکی کام علی اصغر شده است

به‌به این کودک شیرخوار که با سن کمش            چون علی اکبر و عباس دلاور شده است


در جواب پدرش لحـظـۀ هـل من ناصر            پاسخ او بلی از هر رگ حنجر شده است

کـیــنـۀ آل عــلـی در کـشـش زه افــتـاد            که تـوانـایی آن چـنـد بـرابـر شـده است

ضرب تیری اگر این است خدا رحم کند            به حسینی که چنین بی‌کس و یاور شده است

خون اصغر به زمین ریخت؟ نه والله نریخت            قدرت جـاذبه آن گـونه دیگـر شده است

چشم اربـاب به چـشـمـان ربـاب افـتـاده            و در آغوش پدر اصغر پرپر شده است

شده از روی کسی سخت خجالت بکشی            و سر افکنده شوی تا دم آخر؟ شده است؟

: امتیاز
نقد و بررسی

با توجه به اینکه تصریح بر شش ماهه بودن در کتب تاریخی متقدم و معتبر نیامده است و این موضوع برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ذخیرة الدارین آمده است لذا بیت زیر تغییر داده شد، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

به‌به این کودک شش ماهه که با سن کمش            چون علی اکبر و عباس دلاور شده است

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : سیدحسن رستگار نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

با خـود ایـنـبار اصغـر آوردی            یـا یــلـی مـثـل اکــبــر آوردی

این غدیر است یا که عاشـورا            بـر سـر دسـت حــیـدر آوردی


زادۀ کــوثــری کـه ایـنـگـونـه            آیــــه‌هـــای مـــنــــوّر آوردی

چه شد از اوج روضه برگشتی            از عــقـابـت فــقـط پـر آوردی

به حـرم از کـمـان حـرملـه‌هـا            زخـــم هــای مــکــرر آوردی

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : سید پوریا هاشمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

تشنه‌ای با تشنه‌ای آمد سپاهی رفت عقب            لشگـر آمـادۀ کـوفـه ز آهـی رفت عـقـب

رو زد اما روی او را بر زمین انداخـتند            بچه ترسید از صدای طبل شاهی رفت عقب


حرمله زانـو گرفت و زانـوی آقـا خـمید            تیر در بین کمان جا شد نگاهی رفت عقب

صید را شش ماهگی راحت شکارش میکنند            پرت شد قلاب تا! لبهای ماهی رفت عقب

حجم تیر و یک گلوی نازک اصلا جور نیست            گردن افتاده‌اش خواهی نخواهی رفت عقب

یک پدر بود و سری بر پوست آویزان شده            گاه گاهی پیـش آمد گاه گاهی رفت عقب

قطعه‌ای را پشت خیمه وقف اصغر کرد و بعد            کند با خنجر برایش سرپناهی رفت عقب

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : حسین ایزدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

شـد قـتـلگـاه مـادر تـو پـشـت خـیـمـه            خوابـیـده حالا پـیکـر تو پشت خـیـمه

پیـش نگاه حـرمـلـه گـر چه نـلـرزیـد            افـتـاده امـا در بـر تـو پـشـت خـیـمـه


گهواره‌ات یک سو و قنداق تو یک سو            هر تکه از بـال و پـر تو پشت خـیمه

وقتی که تیر آمد تمام حنجرت ریخت            یعـنی جدا گـشـته سر تو پشت خـیمه

این روضه خوانی‌ها هم از آنجا شروع شد            از روضـه‌های مـادر تو پشت خـیمه

هر کس به یک سو می‌دود در دشت اما            آمد کـنـارت خـواهـر تو پشت خـیـمه

: امتیاز

زبانحال حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : مهدی مقیمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

من عـلی اصغـرم و تـیغ اگر بردارم            در وجـودم سکـنات عـلی اکـبر دارم

نسبِ هاشـمی‌ام کـار خودش را کرده            جـگـر حـمـزه، دلِ فـاتح خـیـبر دارم


سِنِّ کم از نظرِ نسل علی مطرح نیست            کوچـک امـا اثـرِ مـالـک اشـتـر دارم

همه کردند سر و جان به فـدای پدرم            کسر شأن است ببینند که من سر، دارم

در سپاهی که عمویم شده فرماندۀ آن            حکم جانبازی و سربازیِ لشگر دارم

من ز نسل علی‌ام که زرهش پشت نداشت            حرمله کـمـتر از آنست زره بـردارم

کوفه و شام بترسید که من در رگ خود            خونِ قتّالِ عرب حضرت حیدر دارم

هاشمیّون هـمگی مادری‌اند و من هم            هر چه دارم همه از دامنِ مادر دارم

گرچه افتاده‌ام از شـیر به تـیرِ دشمن            جگـری با جـگـر شـیـر بـرابـر دارم

کاشـکی عـمه به خـیمه ببرد مادر را            که نـبـیـند اثـرِ تـیـر به حـنـجـر دارم

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (ص۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

از سرِ نی به سرِ عمه شوم سایۀ سر            ارثِ غـیرت ز ابالفـضل دلاور دارم

بیت زیر به دلیل مستند نبودن موضوع تیر سه شعبه تغییر داده شد. جهت کسب آگاهی بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه فرمائید و یا در همین جا کلیک کنید

گرچه افتاده‌ام از شیر به تیرِ سه پری            جگـری با جـگـر شـیـر بـرابـر دارم

زبانحال حضرت رباب در شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : سیدپوریا هاشمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مثنوی

ای ولـی‌الـلـه گـهــواره نــشـیـن            دسـتهـایت پـرچـم فـتـح المـبـیـن

گـریه‌هایت خـطبه‌های حـیـدری            حجّت کـبرای محـشر! محشری


پـیــرهـای کــاروان را مــقــتـدا            بـنـد قـنـداقـت عـمـود خـیـمـه‌ها

نــور مــات نـــور ربّــانـی تــو            لـشگـری مـات رجـز خوانی تو

ای سـپاه کـافـران را خـط شکن            مسـتجاب الـدعـوة مثـل پـنج تن

بـاقـیـات الصـالـحـاتی یـا عـلـی            حـسـرت آب فــراتـی یـا عــلـی

کـــهــــیــــعــــص ســــــوره‌ای            روح هــر ادعــیــۀ مـاثــوره‌ای

از حــرم آمـــد صــدای آب آب            بین خـیـمه زد بروی سر رباب

آه مادر بین چشمت خواب نیست            هی زبانت را نچرخان! آب نیست

بـار دیـگـر تـب سـراغـت آمـده            سیب سرخم! صورتت تاول زده

بـی‌قــرارم تـنـد قــلـبـم مـی‌زنـد            نـبـض هـایت نـامـنـظـم می‌زنـد

می‌نـشـیـنم باز هـق هـق می‌کنم            حرفی از رفـتن‌ نزن دق می‌کنم

این جـماعـت با علی‌ها دشمنـند            اصـغـر و اکـبـر ندارد می‌زنـند

تا کـمی نـیرو به بـازو می‌دهـند            هر جوابی را سه پهـلو می‌دهند

چه کنم روضه زبانش قاصر است            حرمله تیر و‌ کمانش حاضر است

وای اگـر بابـای تو گـریان شود            بین میـدان و حـرم حـیران شود

حق بده اینقدر حالم مضطر است            حنجرت از برگ گل نازک تر است

جان‌مـادر تـیر خوردی پر نزن            دست و پا در پیش این لشگر نزن

خـون تو هرگز نمی‌ریزد زمین            می‌برند آن را سوی عرش برین

غم مخور خونت شفاعت می‌کند            حضرت زهـرا بزرگـت‌ می‌کند

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید

بـاقـیـات الصیـالـحـاتی یا عـلـی            حـسـرت آب فــراتـی یـا عــلـی

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : حسن لطفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

پـدری خَـم شـده تا دردِ کـمـر را بِکِـشَد            مادری مـانـده که تا نـازِ پـسر را بکشد

چشمِ او خورد به لبهای تَرک خورده و گفت            کاش می‌شُـد به لبـش دیـدۀ تـر را بکشد


بُردنِ این تَنِ بی‌وزن برایش سخت است            نیست عباس که این قُرصِ قمر را بِکِشَد؟

هرچه می‌خواست بیاید به حرم باز نشد            یک نفر کاش که تا خیمه پدر را بِکِشَد

باید او قـبـر کَنـَد خاک کُـنَد شـرح دهـد            آه این سـیـنـه‌ غَـمِ چـنـد نـفـر را بِـکـِشَد

زیرِ لـب گـفت فـقـط آه ربـاب آه ربـاب            وای اگر پیـشِ سنان بارِ سفـر را بِکِشَد

حرمله گفت پسر را زد و بابا را کُشت            باید او در کـمـرش کـیسۀ زَر را بِکِشَد

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل عدم رعایت توصیه‌های علما و مراجع و به دلیل مستند نبودن موضوع تیر سه شعبه؛ حذف شد. ضمن اینکه ذکر مطالب ابیات زیر بیشتر خیالبافی همراه با سلاخی است تا روضه صحیح

از دو سو تیر به بیرون زده باید چه کند            از کدامین طرف این تیرِ سه سر را بِکِشَد

خواست از سمتِ سه‌شعبه بکشد سر چرخید            بهتر این دید که او قـسمتِ پَر را بِکِشَد

تیر از بچه که رَد شد جگرش تیر کشید            نَکُـنـد با سـرِ این تـیـر جـگـر را بِکِـشَد

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (ص۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

هم سبک هم که گران است سرش پس دعواست            قسمتِ کیست در این قائله سَر را بِکِشَد

کاش می‌شُد که نمی‌دید رُبـاب این دفعه            نیزه‌ای رد شده از خـاک پسر را بِکِشَد

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : حسین واعظی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

مادر شـکـسـته تا که مـهـیا کـند تو را            تـا آخـریـن مــدافــع بـابـا کـنـد تـو را

آری یـقـین تویی سـند غـربت حـسـین            وقـتی که تـیـر آمده امـضا کـنـد تو را


تـیـر آمـده است از بر بـابـا بگـیـردت            تا شیر خوار حضرت زهرا کند تو را

داغ تو اکـبر است عـلی اصغـر حـرم            بـایـد حـسـین زیر عـبا جـا کـند تو را

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

مادر شـکـسـته تا که مـهـیا کـند تو را            تـا آبِ روی آتـش بــابــا کــنـد تـو را

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح شده است موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اضغر صحت ندارد و تحریفی است این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

تو عطر در شکسته و دشمن مشام تیز            از زیـر خـاک آمـده پـیـدا کـنـد تـو را

وای از رباب زخـم دلش تـیر می‌کشد            وقتی به روی نـیـزه تـماشا کـند تو را

مدح و شهادت قاسم ابن الحسن علیه‌السلام

شاعر : حسین جعفری نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

نمی‌رسید قـمـر هم به پای زیـبائـیش            میان هاشـمیان شهـره بود یکـتائـیش

صداش تازه کمی مثل مردها شده بود            اگر چه فاصله کـم بود تا شکوفائیش


همیشه آرزویش بود چون عمو باشد            نشد، که شکل بگـیرد خیال سقائـیش

همین که مقـتدرانه بسوی میدان رفت            همینکه خواند رجز با دم مسیحائیش

هراس و لرزه بر اندام دشمنان انداخت            احاطه بود به لـشکـر توان یارائـیش

عـمامه سر او ضـربه را نمی‌فهـمـید            گـذشـته تـیـغ ز پـیـشانی اهـورائـیـش

عمو رسید کنارش ولی چه فایده داشت            چه سخت بود خدایا عـروج لیلائیش

به روی شانه او گرچه گردنش افتاد            به چشم نجـمه نشد کم دمی ز آقائیش

تــمـام اهـل حــرم آمـدنـد بـا عـجـلـه            بـرای دیـدن آن قـامـت تـمـاشـائـیـش

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل تحریفی بودن حذف شد؛ موضوع نامه امام حسن برای اذن جنگیدن حضرت قاسم در هیچ کتاب معتبری نیامده است و این قصۀ جعلی برای اولین بار در قرن دهم در روضة الشهدا جعل شد و هیچ سندی هم ندارد. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

جـواز عـاشقی‌اش رونـوشت بابا بود            که بسته بود به بازو به رسم شیدائیش

بیت زیر به جهت انطباق بیشتر با روایات معتبر و انتقال بهتر معنای شعر تغییر داده شد.

عـمامه سر او ضـربه را نمی‌فهـمـید            تـبـر گـذشت ز پـیـشانی اهـورائـیـش

مدح و شهادت قاسم ابن الحسن علیه‌السلام

شاعر : حسین جعفری نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

قـلب حسن در سیـنـه این نوجـوان بود            زیـبـاتـرین گـلـواژه ایـن کـاروان بـود

مانند یک خورشید رویش می‌درخشید            گاهی به دورش هالۀ رنگین کمان بود


قـدش کمی کوتاه و انـدامش کـمی تُرد            سیـمای جـذّابش شکـوهی بیکـران بود

سنش نمی‌خورد اینکه مرد جنگ باشد            پـای دفاع از مـقـتـدایش در مـیان بود

شوق شهادت در وجودش موج می‌زد            سـمـت نگـاهـش انـتـهـای آسـمـان بود

تنهـا عـمو نه هیچ کس راضی نمی‌شد            قـاسم رود میدان ز بسکه مهـربان بود

حس کرد آغـوش پـدر را لحـظه‌ای که            دسـتـش به دور گـردن اربـابـمـان بود

میدان که می‌رفت از نگاهش یاس می‌ریخت            چون برگ گل در معرض باد خزان بود

می‌گـفـت تا کـامـل شدن راهی نـمـانده            وقـتی عـمو آمد کنارش نیـمه‌جـان بود

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید. ضمن اینکه در فرهنگ لغت کلمه غرور دارای بار منفی معنایی است.

سنش نمی‌خورد اینکه مرد جنگ باشد            پـای غـرور چـشم هـایش در مـیان بود

مدح و شهادت قاسم ابن الحسن علیه‌السلام

شاعر : اسماعیل تقوایی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

نـوجـوانـی بـود اما مـردتـر از مـردها            اذن مـیـدان داد او را زادۀ خـیـرالـنـسا
نه زره بر تن نمود و نه کله خودی بسر            لیک بودی با اصول رزم شمشیر آشنا


لشگر دشمن شده حیران ز روی ماه او            گـوییا بر کـوفیان گـشته حسن جلـوه نما
بنگرد رزمش حسین فاطمه از خیمه‌گه            یادش آید در جمل رزم عجـیب مجـتبی
بارها با تـیغ افکـندی عـدویی بر زمین            از عمویش جایزه بگرفت، او تکـبیرها
آه از آن دم که شمشیر عدو فرقش درید            خیمه‌گه زین واقعه گردید چون ماتمسرا
لحـظه آخر صدا زد یا عمو فریاد رس            آنـزمانی که تـنـش افـتاده بودی زیـر پا
اشک می‌ریزد عمو و بوسه بر رویش زند            ای یتـیم مجـتبی خـیز و بده جـانم صفا
مادر تو در حرم فریاد تو بشنـیده است            آه و وایـلا اگـر او بـیـنـد احـوال تو را

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد، زیرا در شهادت حضرت قاسم امام وقتی رسید که ایشان زنده بودند و پاها را از شدت درد بر روی زمین می کشیدند، امام در شهادت حضرت علی اکبر وقتی رسید که پسرش شهید شده بود نه در حضرت قاسم. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

آمـده انـدر بـرش مـولا ولـی دیـر آمـده            پر کشیده روح قـاسم از بدن سوی خدا

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایات معتبر تغییر داده شد؛ همانگونه که ذکر شد زیر سم اسب ماندن حضرت قاسم اشتباه است، در ثانی مگر بدن حضرت قاسم نعوذ باالله از لاستیک بوده که در اثر زیر سم اسب ماندن کش آمده و بزرگ شود!!

له شده پیکر چگونه قد کـشیدی قاسـمم            من چسان جسمت برم سوی حرم ای با وفا

مدح و شهادت قاسم ابن الحسن علیه‌السلام

شاعر : محسن حنیفی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

عطر تنش ترنّمی از یاس و سیب بود            حتی گل از لطافت او بی‌نصیب بود

او با غـزل سرایی احـلی من العـسل            آموزگار عـابس و حُـر و حبیب بود


بغض بهار وقت و داعش شکسته شد            مرثیه خوان رفـتن گـل؛‌ عندلیب بود

بر روی شانۀ جبل النور می‌گریست            ابری که در وصال کسی بی‌شکیب بود

سـنـگ صبـور دلـهـرۀ گـوشـواره‌ها            روی لـبـش تـرانـۀ امن یـجـیب بـود

چشم انـتـظار آیـنـۀ مجـتـبی نشـست            سنگی که با تبـسّـم شیـشه رقیب بود

روی زمـین سـتـارۀ دنــبـالـه‌دار شد            جان دادن سـلالۀ نـجـمه عجـیب بود

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و تحریفی بودن حذف شد، همانگونه که بسیاری از علما و مراجع در کتب: جلاءالعیون ۵۶۹؛ منتهی الآمال ۴۴۹؛ نفس المهموم ۲۸۳؛ لؤلؤ ومرجان ۲۱۵؛ اربعین الحسینیه ۱۳۸؛ قاموس الرجال  ج۸ ص ۴۶۶؛ فواید المشاهد ۵۱؛ تحقیق درباره اوّل اربعین ۶۸۴؛ تنقیح المقال ج۲ص ۱۹؛ حماسه حسینی ج۳ ص ۲۵۵؛ کبریت احمر ۳۸۴؛ مقتل تحقیقی ۱۸۰؛ مقتل جامع ج۱ ص۱۱۹ و .... نوشته ­اند ازدواج حضرت قاسم با دختر امام حسین  تحریفی است و این قصۀ جعلی برای اولین بار در قرن دهم در کتاب روضة الشهدا بدون هیچ سندی تحریف شده است. در استفتاعی که از حضرات آیات عظام سیستانی، خامنه ای و فاضل لنکرانی صورت گرفته است آنها نیز ضمن نادرست خواندن این داستان جعلی و خیالی؛ خواندن آن را جایز ندانسته اند. (جامع المسائل ج۲ ص۶۲۰ و ۶۲۴) جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

اکـبـر نبـود تا که شـود سـاقـدوش او            پهلو نشین نیزه شد از بس غریب بود

مدح امام مجتبی و مدح و شهادت قاسم ابن الحسن علیهم السلام

شاعر : حسن لطفی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

هم پـریشانِ حسیـنـم هم پـریشان حسن            ای بقربان حـسـین و ای بقـربانِ حسن

روزِ اول مادرم چشمانِ من را نذر کرد            این یکی آنِ حسین و آن یکی آنِ حسن


هرشبی که فاطمه بر روضه‌ها‌مان می‌رسَد            هست گریانِ حسین و هست گریانِ حسن

نه که دنیا، دینمان را هم کریمان می‌دهند            من که ایمان دارم از اول به قرآنِ حسن

زیرِ ایوانِ نجف دیدم که روزی می‌رسد            یاحسن جان می‌نویسم زیرِ ایوانِ حسن

هرکجا رفتم دیدم کار دستِ مجتبی است            بشکـند دسـتم نباشد گر به دامـانِ حسن

نه که تنها این دو شب کُلِ محرم می‌شویم            شب به شب تکیه به تکیه باز مهمانِ حسن

قاسمش وقتی به میدان زد حسین آهسته گفت:            می‌رود جانِ حسین و می‌رود جانِ حسن

نعره شد: إن تُنکرونی فأنا ابنُ المُجتبی            تیغ را چرخاند و گفت این است طوفانِ حسن

تا چو حیدر حمله‌ور شد بر گروه ناکثین            نعره زد عباس؛ ای جانم به قربانِ حسن

روضه‌های ما همه لطفِ امام مجتبی است            شُکر هرشب می‌روم در زیرِ بارانِ حسن

پیـشِ زهـرا آبـرو داری کـنیم و آوریم            هِی گلاب و دسته گُل یادِ یتیمانِ حسن

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل تحریفی بودن داستان جعلی ارزق شامی تغییر داده شد و یا حذف شد؛ این قصه برای اولین بار در قرن دهم در کتاب روضةالشهدا که کتابی تحریفی است؛ بدون هیچ سندی جعل شده است.جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

شد حسن یک ضربه زد اَزرق همانجا شد دوتا            نعره زد عباس؛ ای جانم به قربانِ حسن

مدح و شهادت قاسم ابن الحسن علیه‌السلام

شاعر : محسن زعفرانیه نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : غزل

چون ثبت کند حضرت حق هر عملی را            با گـریـه سـرودیـم به یـادش غـزلـی را

تا اینکه سخـن گـفـت هـمه قـافـله دیـدنـد            در چهـرۀ او غـیرت و شوری ازلی را


پرسید عمویش که شهادت به چه طعمی است؟            با پاسخ خود گفت چه ضرب المثلی را!

مرگی که گرفته است به خود چند برابر            شیرینی و خوش طعمیِ ظرفِ عسلی را

شـمـشیر به دست آمده، با سـنِ کـمِ خود            تـا خــلـق کـنـد مـنــظــرۀ بـی بـدلـی را

دیـدنـد هـمـه لـحــظـۀ جـنـگـیـدنِ قـاسـم            در قـامـتِ او، هِـیبَت و کـردارِ عـلی را

: امتیاز

زبانحال حضرت قاسم با سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : حمیدرضا محسنات نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

گیرم زره نیافتی عمه، کفـن که هست            گیرم سـپر نیافتی عـمه، بدن که هست

گـیرم سـپاه مسخـره کردند: بچه است            تیغم به خوبیِ سر دشمن زدن که هست


غصه نخور عمو، سپرت میشوم خودم            ابن‌الحسین کشته شد ابن‌الحسن که هست

من جنگ میکنم، تو نفس تازه کن عمو            فرصت به قدر غارت یک پیروهن که هست

دیـدنـد زادۀ حـسـنـم من، کـه تـاخـتـنـد            از پشت این نقـاب چگـونه شناخـتـند؟

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل تحریفی بودن داستان جعلی ارزق شامی تغییر داده شد؛ این قصه برای اولین بار در قرن دهم در کتاب روضةالشهدا که کتابی تحریفی است؛ بدون هیچ سندی جعل شده است.

گـیرم سـپاه مسخـره کردند: بچه است            تیغم به خوبیِ سر ازرق زدن که هست

مدح و شهادت قاسم ابن الحسن علیه‌السلام

شاعر : سیدپوریا هاشمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مربع ترکیب

بسم ربّ الحـسن از خـیـمه قـمـر می‌آید            کیست این ماه که حـیدر به نظر می‌آید

اینـچـنـین که سـوی میدان خطر می‌آید            جان هر دشمن مـزدور به در مـی‌آیـد!


از جلال و جـبروتش همه می‌تـرسیدند

بعـد ده سـال همه روی حـسن را دیدند

این‌ عمامه که به سر بسته برای حسن است            تُنْكِروُنی است شعارش زرهش پیرهن است

ای جمل زاده بدان قاسم ما صف شکن است            ذوالفقار دوسرش تشنه گردن زدن است

کیف کرده است حسین از رجز فاطمی‌اش

جان فـدای هـنـر رزم بـنی هـاشمی‌اش

مثل باباش چه با غیظ و غضب می‌جنگد            گاه گاهی ز جلو گه ز عـقب‌ می‌جنگـد

یک‌تـنه با همه یل‌های عـرب می‌جنگد            همه گفتند که این‌ تشنه عجب‌ می‌جنگد

خسته شد! دور و برش آه چه غوغایی شد

جان فـدائی عمو گشت و تـمـاشایی شد

آیت الکرسی لبهاش تـرک‌ می‌خورد و            سیب زهرا وسط معرکه لک می‌خورد و

نیزه از هر طرفی سوی فدک می‌خورد و            قاسم از چند نفر داشت کتک می‌خورد و

ناگه از تیغ ستم فرق عزیزش بشکافت

همچو حیدر به سوی دلبر و معبود شتافت

مـانـد عـمـو پـیـکـر او را ببـرد یا نبرد            تا به خـیـمـه تک و تـنهـا ببـرد یا نبرد

این تـن غـرق بـخـون را ببـرد یا نبـرد            قـاسمـش را سـوی زن‌ها بـبرد یا نبـرد

نجـمـه برخـیز حـسین با قـد خـم می‌آید

شیر مردت به چه وضعی به حرم می‌آید

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل تحریفی بودن داستان جعلی ارزق شامی تغییر داده شد و یا حذف شد؛ این قصه برای اولین بار در قرن دهم در کتاب روضةالشهدا که کتابی تحریفی است؛ بدون هیچ سندی جعل شده است.

اینـچـنـین که سـوی میدان خطر می‌آید            پـدر ازرق شـامی ست که در مـی‌آیـد!

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایات معتبر تغییر داده شد؛ در رزم و شهادت حضرت قاسم سنگ پرانی نبوده است بلکه بعد از آنکه دیدند نمی توانند رودر رو با ایشان جنگ کنند ناجوانمردانه و بطور دسته جمعی حمله کرده و اورا به شهادت رساندند، ضمنا نیزه به پهلو زدن نیز مستند نیست بلکه حضرت قاسم با شمشیری که به فرق مبارکشان زده شد به شهادت رسیدند. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

خسته شد! دور و برش آه چه غوغایی شد            سنگ بـاران شـدن کعـبه تـمـاشایی شد

نـیـزه مانند نوک مـیخ به پهـلوش افـتاد            بی‌وضو دست به پیچ و‌ خم گیسوش افتاد

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد، ضمناً موضوع زیر سم اسب ماندن بدن حضرت قاسم اشتباه برداشت از روایت تاریخی است؛ زیرا همانگونه که آیت الله شعرانی در ترجمه نفس المهموم، آیت الله‌ اشراقی در اربعین الحسینیه و محققین مقتل جامع تأکید می‌کنند کسانی همچون علاّمه مجلسی که نوشته‌اند بدن حضرت قاسم پایمال سُم اسب شد، در ترجمه تاریخ الامم والملوک ( تاریخ طبری ) اشتباه کرده‌اند زیرا ضمیر ذکر شده در تاریخ الامم و الملوک به عَمْرُو بْنِ سَعْدِ اَزْدِي برمی‌گردد نه حضرت قاسم؛ زیرا در ادامۀ همین گزارش نوشته شده است اسبها بدن او را پایمال کردند تا مُرد؛ هنگامی که گردوغبار فرو نشست دیدند امام حسین علیه السلام بالای سر قاسم نشسته و قاسم پاهای خود را به زمین می‌کشد. این جمله نشانگر زنده بودن حضرت قاسم است در صورتیکه متن روایت گوید کسی که بدنش پایمال سُم اسبها شد در همان لحظه مُرده است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

وسط اینـهـمـه دعـوا بدنـش بود و‌ نبود            زیر سم‌های ستوران دهنش بود و نبود

دست و پا و سر او بند تنش بود و‌ نبود            با لب پـاره مجـال سخـنـش بود و نبود

سینه‌اش خرد شد و گریه نکرد و خندید

یک عمو گفتن او چند نفس طول کشید!

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایات معتبر تغییر داده شد؛ همانگونه که ذکر شد زیر سم اسب ماندن حضرت قاسم اشتباه است، در ثانی مگر بدن حضرت قاسم نعوذ باالله از لاستیک بوده که در اثر زیر سم اسب ماندن کش امده و بزرگ شود!!

شـده هـم قــامـت ســقـا بـبـرد یـا نـبـرد            این بـدن را سـوی زن‌ها بـبرد یا نبـرد

مدح و شهادت قاسم ابن الحسن علیه‌السلام

شاعر : مرضیۀ عاطفی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

از ازل در جامِ جانش داشت عشقِ لم یزل            قاسم بن المجـتـبی، فـرمان پـذیرِ بی‌بدل

شیوۀ جنگیدن او همچو رزم حیدر است            شد رجزهایِ گوهربارش خودِ خیرالعمل


در مرامش حفظِ ناموس ارجحیّت داشت و            شد برای اهل عالم، غیرتش ضرب المثل

سمبلِ از جان گذشتن بود و با اذن عمو            گـفت بـسم الله را و شد هـماوردش اجـل

با غضب ابرو گره میکرد و میچرخاند چشم            مثلِ بابایش حسن در صحنۀ جنگ جمل

سـیـزده ساله ست امـا در مسیـرِ رزم او            سخت جان دادند؛ بی‌تیر و سپر شیرانِ یَل

یکّه می‌تازید و افتادند فوراً یک به یک            آن حرامی‌های باقی مانده از لات و هُبل

بسکه با شیرینیِ طعم شهادت شد عجین            از لبِ شمشیر او می‌ریخت در میدان، عسل

بد نظر خورد و تنش شد نیزه باران و نماند            محضِ لبهای عمو یک جایِ سالم لااقـل

رفت اما کـاشکی می‌مـانـد تا جـای پـدر            چشم‌هایِ عمه زینب را بگیرد رویِ تل!

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل تحریفی بودن تغییر داده شد؛ موضوع نامه امام حسن برای اذن جنگیدن حضرت قاسم در هیچ کتاب معتبری نیامده است و این قصۀ جعلی برای اولین بار در قرن دهم در روضة الشهدا جعل شد و هیچ سندی هم ندارد. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

متن بازوبند او تفسیری از ایمان و عشق            شد رجزهایِ گوهربارش خودِ خیرالعمل